معنی فارسی methodic
B2روشمندی به معنای دنبال کردن یک روش خاص و منظم است که به کارایی و دقت کمک میکند.
Characterized by method or order; systematic.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به دلیل روشمند بودن، تحقیقاتش را به طور مؤثر انجام داد.
مثال:
Being methodic, she efficiently completed her research.
معنی(example):
یک فرایند روشمند به دستیابی به نتایج یکنواخت کمک میکند.
مثال:
A methodic process helps in achieving consistent results.
معنی فارسی کلمه methodic
:
روشمندی به معنای دنبال کردن یک روش خاص و منظم است که به کارایی و دقت کمک میکند.