معنی فارسی metonymies

B1

استفاده از یک واژه برای اشاره به واژه‌ای دیگر که با آن مرتبط است، برای افزودن زیبایی به زبان.

The use of one term to denote another that it is closely associated with, typically to enhance expressiveness.

noun
معنی(noun):

The use of a single characteristic or part of an object, concept or phenomenon to identify the entire object, concept, phenomenon or a related object.

معنی(noun):

A metonym.

example
معنی(example):

متونیمی‌ها می‌توانند تصاویری زنده در شعر ایجاد کنند.

مثال:

Metonymies can create vivid imagery in poetry.

معنی(example):

استفاده از متونیمی‌ها زبان را با بیان بیشتر غنی‌تر می‌کند.

مثال:

Using metonymies enriches language by making it more expressive.

معنی فارسی کلمه metonymies

: معنی metonymies به فارسی

استفاده از یک واژه برای اشاره به واژه‌ای دیگر که با آن مرتبط است، برای افزودن زیبایی به زبان.