معنی فارسی metred
B1سنجش و اندازهگیری مقدار یا مساحت یک فضا را مترد مینامند.
Measured in terms of dimensions or amount, often related to area.
- VERB
example
معنی(example):
منطقه برای پروژه ساختوساز اندازهگیری شد.
مثال:
The area was metred for the construction project.
معنی(example):
او قبل از شروع مسابقه، فاصله را اندازهگیری کرد.
مثال:
She metred the distance before starting the race.
معنی فارسی کلمه metred
:
سنجش و اندازهگیری مقدار یا مساحت یک فضا را مترد مینامند.