معنی فارسی metrical
B2وابسته به وزن و ریتم، به ویژه در شعر.
Relating to, or having a meter; particularly in poetry.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Relating to poetic meter
معنی(adjective):
Having a regular rhythm
معنی(adjective):
Of or pertaining to measurement
example
معنی(example):
این شعر فرم بسیار متریک دارد که به ریتم آن افزوده میشود.
مثال:
The poem has a very metrical form that enhances its rhythm.
معنی(example):
او در حال مطالعه الگوهای متریک در شعرهای یونان باستان است.
مثال:
He is studying metrical patterns in ancient Greek poetry.
معنی فارسی کلمه metrical
:
وابسته به وزن و ریتم، به ویژه در شعر.
