معنی فارسی metrication
B1روند تبدیل سیستمهای اندازهگیری به سیستم متریک که شامل استفاده از واحدهای متریک مانند متر و گرم است.
The process of converting to the metric system of measurement.
- NOUN
example
معنی(example):
متریکاسیون اندازهگیریها را در بسیاری از کشورها استاندارد کرده است.
مثال:
Metrication has standardized measurements across many countries.
معنی(example):
فرایند متریکاسیون از اواخر قرن هجده آغاز شد.
مثال:
The process of metrication started in the late 18th century.
معنی فارسی کلمه metrication
:
روند تبدیل سیستمهای اندازهگیری به سیستم متریک که شامل استفاده از واحدهای متریک مانند متر و گرم است.