معنی فارسی metropolitically
B1به معنای مربوط به جنبههای کلانشهرها و نحوه تفکر و عمل در آنها.
In a manner relating to a metropolis; essentially urban.
- ADVERB
example
معنی(example):
شهر در دهه گذشته به طور متروپولیتیک توسعه یافته است.
مثال:
The city has developed metropolitically over the last decade.
معنی(example):
از نظر متروپولیتیک، این منطقه با کسبوکارهای جدید رونق دارد.
مثال:
Metropolitically, the area is thriving with new businesses.
معنی فارسی کلمه metropolitically
:
به معنای مربوط به جنبههای کلانشهرها و نحوه تفکر و عمل در آنها.