معنی فارسی mew
A2 /mju/صدای کوچکی که گربهها بهطور معمول از خود در میآورند.
The soft sound made by a cat or kitten.
- noun
noun
معنی(noun):
A gull, seagull.
example
معنی(example):
گربه کوچک شروع به میو میو کردن کرد.
مثال:
The kitten began to mew softly.
معنی(example):
ما میتوانستیم میو میو کردن جوجهها را در لانه بشنویم.
مثال:
We could hear the mew of the baby birds in the nest.
معنی فارسی کلمه mew
:
صدای کوچکی که گربهها بهطور معمول از خود در میآورند.