معنی فارسی micro-nation

B1

کشوری کوچک و خودمختار که معمولاً دارای قوانین و نظام سیاسی خاص خود است، اما به طور معمول توسط دولت‌های دیگر به رسمیت شناخته نمی‌شود.

A small, self-declared nation with its own laws and government that is generally not recognized by other states.

example
معنی(example):

او حیاط پشتی‌اش را یک میکرونیشن اعلام کرد.

مثال:

He declared his backyard a micro-nation.

معنی(example):

مفهوم میکرونیشن می‌تواند برای کسانی که ارزش استقلال دارند جذاب باشد.

مثال:

The concept of a micro-nation can be appealing to those who value independence.

معنی فارسی کلمه micro-nation

: معنی micro-nation به فارسی

کشوری کوچک و خودمختار که معمولاً دارای قوانین و نظام سیاسی خاص خود است، اما به طور معمول توسط دولت‌های دیگر به رسمیت شناخته نمی‌شود.