معنی فارسی microchip
B1 /ˈmaɪkɹoʊˌtʃɪp/میکروچیپ، یک قطعه الکترونیکی کوچک که برای ذخیرهسازی اطلاعات و انجام وظایف محاسباتی به کار میرود، معمولاً در دستگاههای الکترونیکی استفاده میشود.
A small semiconductor used to relay information in electronic devices.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
Integrated circuit; microprocessor.
verb
معنی(verb):
To fit (an animal) with a microchip.
example
معنی(example):
یک میکروچیپ یک جزء الکترونیکی کوچک در داخل کامپیوترها است.
مثال:
A microchip is a small electronic component inside computers.
معنی(example):
او یک میکروچیپ در حیوان خانگی خود برای شناسایی نصب کرد.
مثال:
He installed a microchip in his pet for identification.
معنی فارسی کلمه microchip
:
میکروچیپ، یک قطعه الکترونیکی کوچک که برای ذخیرهسازی اطلاعات و انجام وظایف محاسباتی به کار میرود، معمولاً در دستگاههای الکترونیکی استفاده میشود.