معنی فارسی microclimatologic

B1

مرتبط با مطالعه و تحلیل اقلیم نواحی کوچک و تأثیرات آن بر محیط.

Pertaining to the study of microclimates.

example
معنی(example):

عوامل میکروکلیماتولوژیکی بر روش‌های کشاورزی محلی تأثیر می‌گذارند.

مثال:

The microclimatologic factors affect local farming practices.

معنی(example):

او بر روی تحقیقات میکروکلیماتولوژیکی برای پایان‌نامه‌اش تمرکز کرد.

مثال:

She focused on microclimatologic research for her thesis.

معنی فارسی کلمه microclimatologic

: معنی microclimatologic به فارسی

مرتبط با مطالعه و تحلیل اقلیم نواحی کوچک و تأثیرات آن بر محیط.