معنی فارسی microdosed
B1مقدار کمی از یک ماده که به صورت هدفمند برای تأثیرات خاص مصرف می‌شود.
Taken in small amounts intentionally to achieve specific effects with minimized side effects.
- verb
verb
معنی(verb):
To administer a very low dose to.
معنی(verb):
To prepare (medicines, etc.) at very low dosages.
معنی(verb):
To recreationally take small amounts of psychedelic drugs in the belief that it will aid productivity.
مثال:
microdose on LSD
example
معنی(example):
او با سیلوسیبین میکرو دوز کرد تا خلاقیتش را بهبود بخشد.
مثال:
He microdosed with psilocybin for improved creativity.
معنی(example):
مواد میکرو دوز شده در مقادیر محدود مصرف می‌شوند تا عوارض جانبی به حداقل برسد.
مثال:
Microdosed substances are taken in limited quantities to minimize side effects.
معنی فارسی کلمه microdosed
:
مقدار کمی از یک ماده که به صورت هدفمند برای تأثیرات خاص مصرف می‌شود.
