معنی فارسی microenvironmental

B2

عوامل و شرایطی که در محیط نزدیک به یک موجود زنده یا یک سیستم قرار دارند و تأثیر مستقیمی بر روی آن دارند.

Relating to the specific environmental factors that affect a particular small-scale habitat.

example
معنی(example):

تحقیق بر روی عوامل میکرومحیطی تاثیرگذار بر رشد گیاه متمرکز بود.

مثال:

The research focused on microenvironmental factors affecting plant growth.

معنی(example):

شرایط میکرومحیطی شامل چیزهایی مانند رطوبت و مواد مغذی در خاک است.

مثال:

Microenvironmental conditions include things like moisture and nutrients in the soil.

معنی فارسی کلمه microenvironmental

: معنی microenvironmental به فارسی

عوامل و شرایطی که در محیط نزدیک به یک موجود زنده یا یک سیستم قرار دارند و تأثیر مستقیمی بر روی آن دارند.