معنی فارسی micrognathous

B1

مربوط به میکروگناتیا؛ توصیف کنندهٔ ویژگی‌های صدق‌کننده به فک کوچک.

Relating to the condition of being affected by micrognathia.

example
معنی(example):

به بیمار تشخیص وضعیت میکروگناتیک داده شد.

مثال:

The patient was diagnosed with a micrognathous condition.

معنی(example):

ویژگی‌های میکروگناتیک می‌توانند بر تقارن صورت تأثیر بگذارند.

مثال:

Micrognathous characteristics can affect facial symmetry.

معنی فارسی کلمه micrognathous

: معنی micrognathous به فارسی

مربوط به میکروگناتیا؛ توصیف کنندهٔ ویژگی‌های صدق‌کننده به فک کوچک.