معنی فارسی microgranulitic
B1متعلق به یا ناشی از ریزدانه، به ویژه در مرحلهای از سنگشناسی که دانهها خیلی کوچک و ریز هستند.
Relating to or denoting very fine-grained textures, especially in geological contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دانشمند بافت میکروگرانولیتیک سنگ را مطالعه کرد.
مثال:
The scientist studied the microgranulitic texture of the rock.
معنی(example):
تشکیلات میکروگرانولیتیک میتواند نشانهای از یک محیط زمینشناسی خاص باشد.
مثال:
Microgranulitic formations can indicate a specific geological environment.
معنی فارسی کلمه microgranulitic
:
متعلق به یا ناشی از ریزدانه، به ویژه در مرحلهای از سنگشناسی که دانهها خیلی کوچک و ریز هستند.