معنی فارسی micrographical
B1مربوط به تصویربرداری میکروسکوپی، معمولاً برای تجزیه و تحلیل مواد.
Related to or denoting the microscopic image or the technique of taking such images.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در مطالعات میکروگرافیک، دانشمندان میتوانند ساختارهای بلوری را تحلیل کنند.
مثال:
In micrographical studies, scientists can analyze crystal structures.
معنی(example):
تکنیکهای میکروگرافیک برای مطالعه نمونههای بیولوژیکی ضروری هستند.
مثال:
Micrographical techniques are essential for studying biological samples.
معنی فارسی کلمه micrographical
:
مربوط به تصویربرداری میکروسکوپی، معمولاً برای تجزیه و تحلیل مواد.