معنی فارسی micromotion
B1حرکتهای کوچکی که معمولا ممکن است در دستگاهها یا اجزای مختلف به وجود بیاید.
The small, subtle movements of elements in a system, often measured in scientific contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
حرکت میکرو دستگاه امکان اندازهگیریهای دقیقا را فراهم میکند.
مثال:
The micromotion of the device allows for precise measurements.
معنی(example):
حرکت میکرو را میتوان در ابزارهای بسیار حساس مشاهده کرد.
مثال:
Micromotion can be observed in highly sensitive instruments.
معنی فارسی کلمه micromotion
:
حرکتهای کوچکی که معمولا ممکن است در دستگاهها یا اجزای مختلف به وجود بیاید.