معنی فارسی microphotographic
B1میکروفتوگرافیک صفتی است که به فرایندها و تکنیکهای مرتبط با عکاسی از اشیا کوچک اطلاق میشود.
Relating to the process of microphotography.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرایند میکروفتوگرافی نیاز به مدیریت دقیق نمونهها دارد.
مثال:
The microphotographic process requires precise handling of samples.
معنی(example):
او برای تحقیق خود آموزشهای مربوط به تکنیکهای میکروفتوگرافی را دریافت کرد.
مثال:
She received training in microphotographic techniques for her research.
معنی فارسی کلمه microphotographic
:
میکروفتوگرافیک صفتی است که به فرایندها و تکنیکهای مرتبط با عکاسی از اشیا کوچک اطلاق میشود.