معنی فارسی microphotometrically
B1به روش میکروفوتومتریک، در ارتباط با اندازهگیری نور در مقیاس میکروسکوپی.
In a manner relating to the measurement of very small amounts of light.
- ADVERB
example
معنی(example):
دادهها بهصورت میکروفوتومتریک تحلیل شدند تا اندازهگیریهای دقیقی بهدست آید.
مثال:
The data was analyzed microphotometrically to obtain precise measurements.
معنی(example):
نتایج بهطور میکروفوتومتریک برای دقت ثبت شد.
مثال:
Results were recorded microphotometrically for accuracy.
معنی فارسی کلمه microphotometrically
:
به روش میکروفوتومتریک، در ارتباط با اندازهگیری نور در مقیاس میکروسکوپی.