معنی فارسی mid-life crises

B2

اختلاف یا نگرانی‌هایی که در دوران میانسالی به وجود می‌آید و ممکن است منجر به تغییرات در زندگی شود.

A period of emotional turmoil in middle age, often related to self-reflection and life choices.

noun
معنی(noun):

An emotional period of doubt and anxiety sometimes experienced by people who realize that their life is already half over.

example
معنی(example):

او در حال گذراندن یک بحران میانسالی است و می‌خواهد شغلش را تغییر دهد.

مثال:

He is going through a mid-life crisis and wants to change his career.

معنی(example):

بسیاری از مردم در میانسالی دچار بحران می‌شوند وقتی که به زندگی‌شان فکر می‌کنند.

مثال:

Many people experience mid-life crises as they reflect on their lives.

معنی فارسی کلمه mid-life crises

: معنی mid-life crises به فارسی

اختلاف یا نگرانی‌هایی که در دوران میانسالی به وجود می‌آید و ممکن است منجر به تغییرات در زندگی شود.