معنی فارسی middle youth
B1جوانی میانسال به دورهای از زندگی اطلاق میشود که در آن فرد به بلوغهای اولیه دست یافته و تواناییها و علاقههای خود را شناسایی میکند.
The period of life between adolescence and full adulthood, often characterized by exploration and self-discovery.
- noun
noun
معنی(noun):
A period in life where one can no longer be described as young, but does not (wish to) consider oneself middle-aged.
example
معنی(example):
او در جوانی میانسال خود است و در حال بررسی گزینههای شغلی است.
مثال:
He is in his middle youth and exploring career options.
معنی(example):
جوانی میانسال زمان کشف خود است.
مثال:
Middle youth is a time for self-discovery.
معنی فارسی کلمه middle youth
:
جوانی میانسال به دورهای از زندگی اطلاق میشود که در آن فرد به بلوغهای اولیه دست یافته و تواناییها و علاقههای خود را شناسایی میکند.