معنی فارسی middlescent
B1فردی که در مراحل میانسالی خود به سر میبرد، معمولاً در حال تجربه تغییرات و بازنگری در اهداف و آرزوهای خود است.
An individual who is in the middle stage of life, typically seeking to reassess their goals and aspirations.
- noun
noun
معنی(noun):
A middle-aged person who acts more like an adolescent.
example
معنی(example):
او در مرحله میانسالی شغف خود قرار دارد.
مثال:
She is in the middlescent stage of her career.
معنی(example):
افراد میانسال معمولاً به دنبال بازتعریف اهداف خود هستند.
مثال:
Middlescent individuals often seek to redefine their goals.
معنی فارسی کلمه middlescent
:
فردی که در مراحل میانسالی خود به سر میبرد، معمولاً در حال تجربه تغییرات و بازنگری در اهداف و آرزوهای خود است.