معنی فارسی midgy
B1به حشراتی اشاره دارد که در فصلهای گرم فعالیت کرده و ممکن است نیش بزنند.
Describing an irritating small midge, often associated with biting.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در شبهای گرم تابستان، نیشهای میدی میتواند آزاردهنده باشد.
مثال:
On warm summer evenings, the midgy bites can be annoying.
معنی(example):
او از دورکننده حشرات استفاده کرد تا در طول پیکنیک نیش میدی نگیرد.
مثال:
She applied repellent to avoid getting midgy during the picnic.
معنی فارسی کلمه midgy
:
به حشراتی اشاره دارد که در فصلهای گرم فعالیت کرده و ممکن است نیش بزنند.