معنی فارسی mihing
B1واژهای که ممکن است به شکل خاصی در یک گروه یا محفل استفاده شود ولی در جایی دیگر شناخته شده نیست.
A term that may refer to a specific action or state unfamiliar to the general audience.
- OTHER
example
معنی(example):
او در حال mihing است، اما هیچ کس نمیداند این چه معنایی دارد.
مثال:
He is mihing, but no one knows what it means.
معنی(example):
سرفصل mihing در این گفتگو نامشخص است.
مثال:
The context of mihing is unclear in this conversation.
معنی فارسی کلمه mihing
:
واژهای که ممکن است به شکل خاصی در یک گروه یا محفل استفاده شود ولی در جایی دیگر شناخته شده نیست.