معنی فارسی mikadoate

B1

بازی سنتی که در آن چوب‌دستی‌های رنگی با دقت برداشته می‌شوند.

A traditional game where colored sticks are picked up skillfully.

example
معنی(example):

بازی میکادو به مهارت نیاز دارد.

مثال:

The game of mikadoate requires skill.

معنی(example):

ما ساعت‌ها میکادو بازی کردیم.

مثال:

We played mikadoate for hours.

معنی فارسی کلمه mikadoate

: معنی mikadoate به فارسی

بازی سنتی که در آن چوب‌دستی‌های رنگی با دقت برداشته می‌شوند.