معنی فارسی militaryment
B1نظامیگری، مهارتها و تجربههایی که مرتبط با هنر نظامی است.
Skills and experience related to military art.
- NOUN
example
معنی(example):
نظامیگری او به او کمک کرد تا رویداد را سازماندهی کند.
مثال:
His militaryment helped him in organizing the event.
معنی(example):
مهارتهای نظامیگری در طول عملیات مفید بودند.
مثال:
The militaryment skills were beneficial during the operation.
معنی فارسی کلمه militaryment
:
نظامیگری، مهارتها و تجربههایی که مرتبط با هنر نظامی است.