معنی فارسی militiamen
B2افرادی که به عنوان اعضای یک میليشیا فعالیت میکنند و معمولاً در شرایط خاص بسیج میشوند.
Members of a militia, typically organized for military purposes.
- noun
noun
معنی(noun):
A member of a militia.
example
معنی(example):
مردان میليشیا برای کمک در طول بحران فراخوانده شدند.
مثال:
Militiamen were called to help during the crisis.
معنی(example):
شهر به مردان میليشیا برای امنیت تکیه کرده بود.
مثال:
The town relied on militiamen for security.
معنی فارسی کلمه militiamen
:
افرادی که به عنوان اعضای یک میليشیا فعالیت میکنند و معمولاً در شرایط خاص بسیج میشوند.