معنی فارسی milkstone
B2سنگی ایجاد شده از رسوبات شیر یا لجن که معمولاً در ظروف و لوازم شیری دیده میشود.
A deposit that forms in containers used for milk, often composed of minerals.
- NOUN
example
معنی(example):
سنگ شیر در ظرف تمیز کردن را دشوار کرده بود.
مثال:
The milkstone in the pot made it difficult to clean.
معنی(example):
باید سنگ شیر را از سطح پاک کنیم تا درخشش را برگردانیم.
مثال:
We must scrub the milkstone off the surface to restore shine.
معنی فارسی کلمه milkstone
:
سنگی ایجاد شده از رسوبات شیر یا لجن که معمولاً در ظروف و لوازم شیری دیده میشود.