معنی فارسی millings

B1

عملیات آسیاب کردن مواد، به‌خصوص غلات برای تهیه پودر.

The process of grinding grains or other products into a fine powder.

example
معنی(example):

کوزه‌ها از دانه‌ها برای تهیه آرد استفاده شد.

مثال:

The millings from the grain were used to make flour.

معنی(example):

آسیاب‌ها با دقت جمع‌آوری شدند تا از کیفیت اطمینان حاصل شود.

مثال:

The millings were carefully collected to ensure quality.

معنی فارسی کلمه millings

: معنی millings به فارسی

عملیات آسیاب کردن مواد، به‌خصوص غلات برای تهیه پودر.