معنی فارسی milted

B1

میلیته، صفتی برای ماهی‌هایی که در حال تخم‌ریزی هستند.

Describes fish that have released their milt, especially during spawning.

example
معنی(example):

ماهی‌های میلیته برای تحقیق جمع‌آوری شدند.

مثال:

The milted fish were collected for research.

معنی(example):

او ماهی‌های میلیته را با احتیاط قبل از آزاد کردن دوباره رها کرد.

مثال:

He milted the catch carefully before releasing them back.

معنی فارسی کلمه milted

: معنی milted به فارسی

میلیته، صفتی برای ماهی‌هایی که در حال تخم‌ریزی هستند.