معنی فارسی mindedly

B1

به صورت متفکرانه یا با دقت و توجه.

In a thoughtful or attentive manner.

example
معنی(example):

او به طور متفکرانه به سخنرانی گوش داد.

مثال:

He listened mindedly to the lecture.

معنی(example):

او به طور متفکرانه به مسئله نزدیک شد و راه حلی پیدا کرد.

مثال:

She approached the problem mindedly and found a solution.

معنی فارسی کلمه mindedly

: معنی mindedly به فارسی

به صورت متفکرانه یا با دقت و توجه.