معنی فارسی mineral.

B2

ماده‌ای طبیعی که در سازنده‌های زمین وجود دارد و معمولاً ساختار بلوری دارد.

A naturally occurring inorganic solid with a definite chemical composition and crystalline structure.

example
معنی(example):

نمک یک ماده معدنی است که برای سلامت انسان ضروری است.

مثال:

Salt is a mineral that is essential for human health.

معنی(example):

مهم است که مواد معدنی مانند آهن و کلسیم را برای بدن خود مصرف کنیم.

مثال:

Minerals like iron and calcium are important for our body.

معنی فارسی کلمه mineral.

: معنی mineral. به فارسی

ماده‌ای طبیعی که در سازنده‌های زمین وجود دارد و معمولاً ساختار بلوری دارد.