معنی فارسی mingiest
B1فوقالعاده معاشرتکننده، به معنای کسی که در جمع به معاشرت و ارتباط با دیگران تمایل بسیار زیادی دارد.
The most inclined to socialize or mingle in a group.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Mean, miserly, stingy.
example
معنی(example):
در مهمانی، او با معاشرتترین فرد در اطراف بود.
مثال:
At the party, she was the mingiest person around.
معنی(example):
معاشرتکنندهترین فرد در میان همه شرکتکنندگان در کنار ورودی ایستاده بود.
مثال:
The mingiest of all participants stood by the entrance.
معنی فارسی کلمه mingiest
:
فوقالعاده معاشرتکننده، به معنای کسی که در جمع به معاشرت و ارتباط با دیگران تمایل بسیار زیادی دارد.