معنی فارسی miniatureness
B1مینیاتوری بودن به ویژگی اندازههای کوچک و جمع و جور اشاره دارد.
The quality of being miniature or small in scale.
- NOUN
example
معنی(example):
مینیاتوری بودن مدل باعث شده بود که نمایش آن آسان باشد.
مثال:
The miniatureness of the model made it easy to display.
معنی(example):
هنرمند بر مینیاتوری بودن آثارش تأکید کرد.
مثال:
The artist emphasized the miniatureness of his work.
معنی فارسی کلمه miniatureness
:
مینیاتوری بودن به ویژگی اندازههای کوچک و جمع و جور اشاره دارد.