معنی فارسی minikinly

B1

به معنای بسیار ظریف و کوچک است و به روش‌های ملایم و تغییرات کوچک اشاره دارد.

In a manner that is delicate and small; subtly or gently.

example
معنی(example):

او به طور مینی کیلی صحبت کرد و کلماتش را ظریف نشان داد.

مثال:

She spoke minikinly, making her words sound delicate.

معنی(example):

گل‌ها به طور مینی کیلی در باغ شکفتند.

مثال:

The flowers bloomed minikinly in the garden.

معنی فارسی کلمه minikinly

: معنی minikinly به فارسی

به معنای بسیار ظریف و کوچک است و به روش‌های ملایم و تغییرات کوچک اشاره دارد.