معنی فارسی ministrate
B1مدیریت کردن، به معنای کنترل و نظارت بر فعالیتها و منابع برای رسیدن به اهداف مشخص.
To manage or direct the affairs of an entity.
- VERB
example
معنی(example):
مدیر پروژه را به طور کارآمد مدیریت خواهد کرد.
مثال:
The manager will administrate the project efficiently.
معنی(example):
پزشکان باید دارو را با احتیاط تجویز کنند.
مثال:
Doctors need to ministrate medicine carefully.
معنی فارسی کلمه ministrate
:
مدیریت کردن، به معنای کنترل و نظارت بر فعالیتها و منابع برای رسیدن به اهداف مشخص.