معنی فارسی minkey

B1

مینکی، نامی مستعار برای یک مینک کوچک یا بازیگوش.

A playful or affectionate name for a young mink.

example
معنی(example):

مینکی یک نام مستعار بازیگوش برای یک مینک جوان است.

مثال:

Minkey is a playful nickname for a young mink.

معنی(example):

کودکان به مینک بچه مینکی گفتند.

مثال:

The children called the baby mink Minkey.

معنی فارسی کلمه minkey

: معنی minkey به فارسی

مینکی، نامی مستعار برای یک مینک کوچک یا بازیگوش.