معنی فارسی minor county

B2

شهرستان کوچک، به شهرستانی اطلاق می‌شود که در مقایسه با دیگر شهرستان‌ها جمعیت و وسعت کمتری دارد.

A county that is smaller in population and area than other counties.

example
معنی(example):

این شهرستان کوچک نسبت به شهرستان‌های بزرگ‌تر جمعیت کمتری دارد.

مثال:

The minor county has less population compared to the larger counties.

معنی(example):

گردشگری عاملی کلیدی در اقتصاد این شهرستان کوچک است.

مثال:

Tourism is a key factor in the economy of this minor county.

معنی فارسی کلمه minor county

: معنی minor county به فارسی

شهرستان کوچک، به شهرستانی اطلاق می‌شود که در مقایسه با دیگر شهرستان‌ها جمعیت و وسعت کمتری دارد.