معنی فارسی minorage
B1وضعیت قانونی افراد زیر سن بزرگسالی، معمولاً تحت تأثیر قوانین خاص.
The state of being a minor, often in a legal context.
- NOUN
example
معنی(example):
مینورج به وضعیت بودن در شرایط کمسن اشاره دارد.
مثال:
Minorage refers to the state of being minor.
معنی(example):
در اصطلاح قانونی، مینورج افراد زیر یک سن مشخص را تعریف میکند.
مثال:
In legal terms, minorage defines individuals under a specific age.
معنی فارسی کلمه minorage
:
وضعیت قانونی افراد زیر سن بزرگسالی، معمولاً تحت تأثیر قوانین خاص.