معنی فارسی mirrorlike
B1مانند آینه، گروهی از ویژگیها یا خصوصیاتی که بازتابی مشابه به آنچه در یک آینه میبینیم دارند.
Having a surface that reflects light in a manner similar to a mirror.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Resembling a mirror; reflective
example
معنی(example):
شیشه دارای سطحی به شکل آینه بود که همه چیز را انعکاس میداد.
مثال:
The glass had a mirrorlike surface that reflected everything.
معنی(example):
لباس براق او ویژگیای شبیه به آینه داشت که نور را به خود جلب میکرد.
مثال:
Her shiny dress had a mirrorlike quality that caught the light.
معنی فارسی کلمه mirrorlike
:
مانند آینه، گروهی از ویژگیها یا خصوصیاتی که بازتابی مشابه به آنچه در یک آینه میبینیم دارند.