معنی فارسی mirthlessly

B1

در حالت یا روشی که شادی یا سرخوشی ندارد.

In a manner devoid of joy or amusement.

example
معنی(example):

او به شوخی بی‌روحی لبخند زد.

مثال:

She smiled mirthlessly at the joke.

معنی(example):

او با وجود جشن، بی‌روح کار کرد.

مثال:

He continued to work mirthlessly despite the celebration.

معنی فارسی کلمه mirthlessly

: معنی mirthlessly به فارسی

در حالت یا روشی که شادی یا سرخوشی ندارد.