معنی فارسی mis-timing
B1زمانبندی اشتباه، عدم تطابق در زمانبندی که میتواند منجر به نتایج منفی در یک فعالیت یا رویداد شود.
The act of incorrectly coordinating timing, often affecting performance.
- NOUN
example
معنی(example):
زمانبندی اشتباه میتواند اجرا را خراب کند.
مثال:
Mis-timing can ruin the performance.
معنی(example):
زمانبندی اشتباه ورزشکار منجر به کسب نمره پایین شد.
مثال:
The athlete's mis-timing led to a poor score.
معنی فارسی کلمه mis-timing
:
زمانبندی اشتباه، عدم تطابق در زمانبندی که میتواند منجر به نتایج منفی در یک فعالیت یا رویداد شود.