معنی فارسی misapprehensible
B1چیزی که به راحتی قابل درک نیست و ممکن است سوءتفاهم ایجاد کند.
Capable of being misunderstood or misinterpreted.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دستورالعملها بهقدری نادرست بودند که منجر به اشتباهات شدند.
مثال:
The instructions were misapprehensible and led to mistakes.
معنی(example):
برخی از مفاهیم میتوانند برای یادگیرندگان جدید نادرست درک شوند.
مثال:
Some concepts can be misapprehensible to new learners.
معنی فارسی کلمه misapprehensible
:
چیزی که به راحتی قابل درک نیست و ممکن است سوءتفاهم ایجاد کند.