معنی فارسی misbiassing
B1سوگیری ناعادلانه در فرآیند تجزیه و تحلیل اطلاعات.
Present participle form of misbiassed, indicating the ongoing process of displaying bias.
- VERB
example
معنی(example):
آنها نتایج نظرسنجی را با حذف برخی از گروههای دموگرافیکی به صورت ناعادلانه سوگیرانه تحلیل میکنند.
مثال:
They are misbiassing the survey results by excluding certain demographics.
معنی(example):
سوگیری ناعادلانه دادهها میتواند به تصمیمات نادرست منجر شود.
مثال:
Misbiassing the data can lead to wrong decisions.
معنی فارسی کلمه misbiassing
:
سوگیری ناعادلانه در فرآیند تجزیه و تحلیل اطلاعات.