معنی فارسی miscasting
B1انتخاب نادرست یک شخص برای نقش خاص به‌طوری که نتیجه منفی به‌دنبال داشته باشد.
The act of casting someone incorrectly in a role or part.
- verb
verb
معنی(verb):
To cast or reckon incorrectly.
معنی(verb):
To cast or direct erroneously or improperly.
مثال:
to miscast a glance
معنی(verb):
To cast an actor in an inappropriate role.
معنی(verb):
To make an error when casting a vote.
example
معنی(example):
انتخاب نادرست می‌تواند به اجراهای ضعیف منجر شود.
مثال:
Miscasting can lead to poor performances.
معنی(example):
نقدکننده به انتخاب نادرست در تولید اخیر اشاره کرد.
مثال:
The critic pointed out the miscasting in the recent production.
معنی فارسی کلمه miscasting
:
انتخاب نادرست یک شخص برای نقش خاص به‌طوری که نتیجه منفی به‌دنبال داشته باشد.
