معنی فارسی miscibility
B2قابلیت دو یا چند ماده برای ترکیب یا حل شدن در یکدیگر.
The ability of two substances to mix or dissolve in each other.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت اختلاط روغن و آب پایین است.
مثال:
The miscibility of oil and water is low.
معنی(example):
شیمیدانها قابلیت اختلاط مواد مختلف را مطالعه میکنند.
مثال:
Chemists study the miscibility of different substances.
معنی فارسی کلمه miscibility
:
قابلیت دو یا چند ماده برای ترکیب یا حل شدن در یکدیگر.