معنی فارسی misconjecture

B1

فرض نادرست یا اشتباه بر اساس شواهد ناکافی یا نادرست.

An incorrect or faulty conjecture based on insufficient or incorrect evidence.

example
معنی(example):

نظریه او در نهایت یک فرض اشتباه از حقایق بود.

مثال:

His theory turned out to be a misconjecture of the facts.

معنی(example):

دانشمندان معمولا با فرض‌های نادرست در تفسیر داده‌های باستانی مواجه می‌شوند.

مثال:

Scientists often face misconjectures when interpreting ancient data.

معنی فارسی کلمه misconjecture

: معنی misconjecture به فارسی

فرض نادرست یا اشتباه بر اساس شواهد ناکافی یا نادرست.