معنی فارسی miscounselled
B1مشاوره نادرست دریافت کردن، یعنی تحت تأثیر مشاورههای نادرست قرار گرفتن.
To have received incorrect counsel.
- VERB
example
معنی(example):
او در طول پروژه توسط مشاورش مشاوره نادرست دریافت کرد.
مثال:
She was miscounselled by her advisor during the project.
معنی(example):
مشاوره نادرست درباره نیازها کار را سختتر کرد.
مثال:
Being miscounselled about the requirements made the task harder.
معنی فارسی کلمه miscounselled
:
مشاوره نادرست دریافت کردن، یعنی تحت تأثیر مشاورههای نادرست قرار گرفتن.