معنی فارسی misdight

B1

مفهوم اشتباه فهمیدن چیزی که ممکن است زمان یا موقعیتی باشد.

To understand something incorrectly, especially regarding time.

example
معنی(example):

من زمان جلسه‌مان را اشتباه فهمیدم.

مثال:

I misdight the time for our meeting.

معنی(example):

او ناراحت بود که قرار ملاقاتش را اشتباه فهمید.

مثال:

She was upset that she misdight her appointment.

معنی فارسی کلمه misdight

: معنی misdight به فارسی

مفهوم اشتباه فهمیدن چیزی که ممکن است زمان یا موقعیتی باشد.