معنی فارسی misdividing

B1

به معنای عمل تقسیم بندی نادرست، به طوری که منابع یا وظایف به طور ناعادلانه یا اشتباه تقسیم شوند.

The act of dividing incorrectly or inappropriately.

example
معنی(example):

تقسیم بندی نادرست منابع می‌تواند به ناکارآمدی منجر شود.

مثال:

Misdividing the resources can lead to inefficiency.

معنی(example):

تقسیم بندی نادرست وظایف باعث سردرگمی در گروه شد.

مثال:

The misdividing of duties caused confusion in the group.

معنی فارسی کلمه misdividing

: معنی misdividing به فارسی

به معنای عمل تقسیم بندی نادرست، به طوری که منابع یا وظایف به طور ناعادلانه یا اشتباه تقسیم شوند.