معنی فارسی misemploying

B1

به‌کار بردن نادرست یا غلط مهارت‌ها یا منابع به گونه‌ای که بهره‌وری مناسبی نداشته باشد.

Using skills or resources inappropriately or in a way that is not effective.

verb
معنی(verb):

To employ incorrectly; to misuse.

example
معنی(example):

او با کار کردن در شغفی که دوست نداشت، مهارت‌هایش را به‌غلط به‌کار می‌گرفت.

مثال:

He was misemploying his skills by working in a job he disliked.

معنی(example):

به‌کارگیری نادرست استعدادها می‌تواند به ناخرسندی منجر شود.

مثال:

Misemploying your talents can lead to dissatisfaction.

معنی فارسی کلمه misemploying

: معنی misemploying به فارسی

به‌کار بردن نادرست یا غلط مهارت‌ها یا منابع به گونه‌ای که بهره‌وری مناسبی نداشته باشد.